جدول جو
جدول جو

معنی فراخ آبرویی - جستجوی لغت در جدول جو

فراخ آبرویی(فَ)
خوشی بابرکت و زندگانی خرم. (ناظم الاطباء). آبرومند زیستن. با آبروی زیاد بودن. در مآخذ دیگر یافت نشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فَ اَ)
به عشرت گذراندن وبا مردم به شکفتگی برخوردن. (آنندراج) :
چو بنمود شاه از سر نیکوی
بدان تنگ چشمان فراخ ابروی.
نظامی.
رجوع به فراخ آبرویی شود
لغت نامه دهخدا
(فَ اَ)
آنکه به عشرت گذراند و با مردم به شکفتگی برخورد کند. (از آنندراج). رجوع به فراخ آبرو شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
خوش و دارای زندگانی بابرکت و خرم. (از ناظم الاطباء). رجوع به فراخ ابروی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از فراخ ابرویی
تصویر فراخ ابرویی
به عشرت گذراندن و با گشادگی با مردم برخورد کردن
فرهنگ لغت هوشیار